Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-06@04:48:17 GMT

نگاهی به تجارت خرس برای یک روز خاص!

تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۰۷۴۷۱

نگاهی به تجارت خرس برای یک روز خاص!

 از پیاده‌رو‌های باریک و یخ زده عبور می‌کنم و قدم‌هایم را می‌شمرم تا زمین نخورم، چشم پسر کوچکم عروسک‌های پشت ویترین را جستجو می‌کند. با دست نشان می‌دهد که یعنی مامان، وایسا. جلوی یکی از این ویترین‌ها می‌ایستم، خودم هم جذب خرس‌های رنگارنگ پشت ویترین که از سایز‌های مختلف و با رنگ‌بند‌های متنوع کنار هم چیده شده، می‌شوم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تا به خودم بجنم، پسرم داخل مغازه شده و خودش را پشت یکی از این خرس‌ها پنهان کرده است. مغازه دار به سمت او می‌رود که نکند ویترینش دچار مشکل شود که برای ولنتاین با وسواس خاص چیده است.

بیشتربخوانید

عاشقانه‌ترین روز سال؛ روز عشق بچه شیعه‌ها

*خرس پولیشی شیش میلیونی!

«آقا، قیمت آن خرس چند است؟»

«قابلی ندارد؛ دو و نیم میلیون تومان.»

درحالیکه دهانم باز مانده، می‌گویم: «یک و نیم میلیون تومان، آقا چه خبر است مگه؟» او هم پوزخندی می‌زند و می‌گوید: «خانم ولنتاین است، تازه این خرس‌ها وارداتی از ترکیه هستند، جنس پارچه‌شان را دست بزنید، این‌ها هیچوقت خراب نمی‌شوند. در ماشین لباسشویی هم قابل شستشو هستند. ضمنا من قیمت مناسب می‌دهم، یک چهار راه بالاتر بروید، دو برابر باید بخرید»

در این فکر‌ها هستم که چطور یک خرس یک و نیم متری را می‌توان در ماشین لباس شویی جا داد که یک دختر و پسر جوان وارد مغازه می‌شوند و شروع به قیمت گرفتن عروسک‌ها می‌کنند. گوش تیز می‌کنم. مغازه دار با خوش رویی پاسخ آن‌ها را می‌دهد که از پانصد هزار تومان تا شش میلیون خرس‌های مختلف دارد. مثلا یک خرس یک و نیم متری، شش و نیم میلیون تومان رنگ آبرنگی است. دختر که در حال انتخاب یکی از این خرس‌ها است، پسر هم دست بر جیبش می‌برد تا ببیند کارت یا پولش را کجا گذاشته که حساب کند. در نهایت دختر خانم هم به یک خرس هم‌قد خودش رضایت می‌دهد و با کلی شکلات و بادکنک قلب به مبلغ ناقابلی، چون سه میلیون تومان می‌شود، از مغازه دار خداحافظی می‌کنند.»

مانده‌ام چه بگویم که پسرم در چشم به هم زدنی خیز برمی دارد برای به هم ریختن ویترین. به سرعت او را از ویترین جدا می‌کنم. از مغازه دار می‌پرسم:واقعا این مبلغ قیمت واقعی این خرس‌ها و شکلات‌ها است؟ او هم می‌گوید: «واقعیت نه خانم، اما به هرحال برای مناسبت‌هایی این چنینی جوان‌ها خرج می‌کنند، ما هم جنس می‌آوریم به هرحال وقتی خریدار هست، فروشنده هم استقبال می‌کند».

این شب‌ها همه مغازه‌های اسباب بازی فروشی و شیرینی و شکلات پر شده از کیک‌های قلب، بادکنک‌های رنگی، خرس‌های شکل و شمایل مختلف و سایز‌های متنوع و شکلات‌های مختلف به مناسبت ولنتاینی که البته هیچ چیزش ربطی به فرهنگ و آداب و رسوم ما ندارد جز اینکه خرج بی‌خود روی دست افراد به اسم روز عشق می‌گذارد!

*وقتی خرس و قلب نماد عشق دروغین می‌شود

پا در یک مغازه دیگر اسباب بازی فروشی می‌گذارم که شلوغ است و خیلی جوان‌ها مشغول انتخاب خرس و دیگر خرت و پرت‌ها هستند.

از دختر خانمی که مشغول انتخاب خرس عروسکی است، می‌پرسم: «ببخشید خانم شما واقعا این هدیه‌ها را که تهیه می‌کنید به کارتان هم می‌آید، منظورم این است که خودتان چقدر در طول سال از آن‌ها استفاده می‌کنید و به مصرف می‌رسانید؟» او هم با تعجب انگار از سیاره دیگری من آمده‌ام، می‌گوید: «وا، خانم مگر خرس عروسکی مصرف داره؟ برای ولنتاین همه می‌خرند و هدیه می‌گیرند یا هدیه می‌دهند، همه هم در کمدهایمان می‌گذاریم، یا در اتاقمان آویزان می‌کنیم، البته گاهی هم آن‌ها در طول سال به کسی دیگر هدیه می‌دهیم» می‌خندد و ادامه می‌دهد: «گاهی وقت‌ها هم که بینمان بهم می‌خورد، آن را جلوی درب می‌گذاریم تا رفتگری ببرد یا اینکه به فروش می‌رسانیم. اصلا خانم نکند شما از آن دست افرادی هستید که مخالف خوشحالی و شادی مردم هستند؟».

بحث را به درازا نمی‌برم، می‌خندم و می‌گویم خیر تا کار به جای باریک نکشد. سراغ مغازه دار می‌روم که گرم کار است، از او می‌پرسم که خودش چقدر به این آیین بی مسمای روز عشق اروپایی اعتقاد دارد، او هم که فکر می‌کند من می‌خواهم کارو کاسبی‌اش را به هم بریزم، جواب نمی‌دهد و می‌گوید: «خانم اگر خریدی داری، بگو کمک کنم، اگر نه این سوال‌ها را نپرس». دوباره به او می‌گویم: «واقعا برای خودم می‌خواهم بدانم که این اجناس چه ربطی به فرهنگ ما دارند؟ چه چیزشان نماد عشق در ایران هستند؟»

زیرچشمی نگاهم می‌کند، شاید هم تصور می‌کند که دانشجویی چیزی هستم که این سوالات را می‌پرسم، اینبار می‌گوید: «من هیچ اعتقادی به این جنس‌ها ندارم، الان هم برای خوشایند مردم آن‌ها را به فروش می‌رسانم و به مصرف شخصی هم نمی‌رسانم واقعا این‌ها به چه کار من می‌آید؟ اما نیاز بازار است، مردم از ما طلب می‌کنند، ما هم می‌فروشیم؟ اگر نیاوریم از مغازه دیگری خرید می‌کنند. خرس و قلب و بادکنک و شکلات و این‌ها جز مصرف گرایی چه چیز دیگری است؟»

او که سر درددلش باز شده، ادامه می‌دهد: «ما هم شده‌ایم مثل سیگاری که روی جلدش نوشته، سیگار برای بدن مضر است، اما باز آن را تهیه می‌کنند و می‌کشند. ولنتاین هم همینطور شده. چشم و هم چشمی. اصلا چه کسی می‌داند چه روزی است و چه ربطی به ما دارد. شما بروید همین سایت دیوار و دیگر سایت‌های خرید و فروش نگاهی بیاندازید، قبل و بعد ولنتاین غوغایی از خرید و فروش خرس است.»

*وقتی هدایای ولنتاین حراج می‌شوند

از مغازه‌های رنگارنگ عبور می‌کنم و اتفاقا کنجکاو می‌شوم تا ببینم چه خبری در این فضا‌های خرید و فروشی مجازی است که فروشنده آن را مطرح می‌کرد. وارد برخی از این سایت‌ها می‌شوم و می‌بینم که چه غوغایی برپاست که عده‌ای عکس از اتاق، خرس و عروسک‌های دیگرشان گذاشته‌اند و با چه مبالغی در حال فروش وسایلشان هستند از پانصد هزار تومان تا چندین میلیون خرس‌های یک تا دو متری را می‌فروشند. واقعا اگر قرار است این هدایا یا خرید‌ها یک روزی به فروش برسد و به کاری نیایند، چرا از ابتدا خریداری می‌شوند؟

باورم نمی‌شود کنار خیابان ماشین وانت در حال فروش خرس‌های عروسکی به رنگ‌ها، سایز و شکل‌های مختلف است و مردم هم جلویش تجمع کرده‌اند. آقای فروشنده هم بلندگو را با صدای دلخراشی به دست گرفته و داد می‌زند که از ولنتاین جا نمانی! جلو می‌روم و قیمت‌ها را نگاه می‌کنم، ظاهرا قیمتش با قیمت مغازه دار‌ها خیلی فرق دارد چرا که تا یک میلیون تومان هم خرس‌های سایز بزرگ را به فروش می‌رساند و مردم هم عجله دارند که آن‌ها را تهیه کنند و به سرعت دست به جیب می‌شوند تا کارت بکشند!

سوال اصلی این است در روزگاری که به سختی خرج و مخارج زندگی با کار حاصل می‌شود و مصرف گرایی تا این حد تقبیح می‌شود، با مشکلاتی که خیلی افراد دچار آن هستند، توجه به چنین مناسکی که البته هیچ چیزش برآمده از فرهنگ اسلامی و ایرانی ما نیست، به چه کارمان می‌آید و چقدر حالمان را خوب می‌کند؟

در واقع اگر از هر ده نفری که این مناسک ولنتاین برایشان هر ساله با اهمیت است، سوال کنیم ۹ نفر آن‌ها قطعا پاسخ می‌دهند که فقط جنبه ظاهری برایشان این خرج و مخارج دارد و در اصل در رابطه‌های آن‌ها هیچ اثری نمی‌گذارد، کمااینکه خیلی‌هایشان به اجبار این وسایل را تهیه می‌کنند تا طرف مقابلشان ناراحت نشود. یا جلوی بقیه پُز آن را بدهند.

مصرف گرایی هیچ ارتباطی به شاد بودن ندارد، با یک شاخه گل هم می‌توان شاد بود بنابراین خرج و مخارج‌های بیهوده ناشی از این دست مناسبت‌هایی، چون ولنتاین می‌تواند برای ما جایگزین‌های دیگری داشته باشد نخست اینکه در روز‌های خاصی که به فرهنگ ما مرتبط است، چنین مناسبت‌هایی را ارج بدهیم از روز سپندارمذگان گرفته که روز عشق ایرانی است تا سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) و شده با یک شاخه گل، یک هدیه کوچک یا یک وقت گذاشتن ساده برای همدیگر و قدری تفکر به اصل خود بازگردیم و اجازه ندهیم فرهنگمان به ضدفرهنگ تبدیل شود.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: فرهنگ غلط غربی روز عشق روز ولنتاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۰۷۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ نگاهی به فیلم مست عشق

به ویژه اینکه تعدادی از آنها شهرتی جهانی داشته و می‌توانند پای آثار نمایشی تولید شده در این چارچوب را به بازار جهانی باز کنند. موضوعی که چندان مورد توجه سینمای ایران قرار نگرفته و اندک آثار تولید شده در این باب نیز متعلق به تلویزیون بوده‌ا‍‌ند. فیلم سینمایی «مست عشق» ساخته حسن فتحی که به نوعی محصول مشترک ایران و ترکیه به حساب می‌آید، نخستین تجربه جدی سینمای ایران در این رابطه است که به تازگی روی پرده سینماهای کشور رفته و در هفته نخست رکورد فروش ریالی و تعداد تماشاگر را شکسته است.

فتحی که تجربه تولید آثار تاریخی در قاب کوچک را داشته، در «مست عشق» سراغ یکی از مهمترین شعرا و عرفای تاریخ ایران یعنی جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولانا رفته و بخشی از دوران زندگی وی را به تصویر کشیده که از کشش دراماتیک مناسبی برخوردار است. فرهاد توحیدی که یکی از قدیمی‌ترین فیلمنامه‌نویسان پس از انقلاب به حساب می‌آید در «مست عشق»، مولانا و شمس تبریزی را به عنوان ستون‌های فیلمنامه قرار داده و قصه را با محوریت این دو پیش می‌برد. قصه‌ای شخصیت محور که با چرخشی ظریف به سمت ماجرامحوری رفته و چند داستانک جذاب را به آن گره می‌زند.

توحیدی در پرده نخست، قصه را با یک حادثه آغاز کرده و سوالی را پیرامون ناپدید شدن شمس تبریزی مطرح می‌کند. سپس با یک فلاش‌بک به گذشته‌ای نه چندان دور رفته و برخورد مولانا و شمس را کلید می‌زند که سرانجام به یک نقطه عطف می‌رسد. جایی که مولانا مجذوب شخصیت پیچیده و خاص شمس شده و نگاه‌اش به جهان تغییر می‌کند. در نیمه میانی، توحیدی روی حسادت به عنوان یکی از تم‌های فیلمنامه مانور داده و موانعی را بر سر راه مرید و مراد قرار می‌دهد تا از بار تنش حاکم بر آن کاسته نشود. در این بین رفت و برگشت‌های زمانی هم رخ می‌دهد که از ساختار قصه بیرون نزده و تماشاگر را سردرگم نمی‌کند. در واقع این ساختار غیرخطی برای آن است که تکه‌های پازل قصه کنار یکدیگر قرار گرفته و یکپارچگی آن از دست نرود.

داستان‌های فرعی نقشی کلیدی در پیکره فیلمنامه‌های امروزی دارند و ((مست عشق)) از این بابت نمونه‌ای درخشان به حساب می‌آید. اولی قصه عشق نافرجام پسر مولانا (علاء‌الدین) به کیمیا خاتون است که به خوبی در بافت قصه جا افتاده و مثلثی عاشقانه را شکل می‌دهد و تماشاگر را به حدس و گمان‌هایی پیرامون نقطه عطف دوم فیلمنامه وادار می‌کند. دیگری داستانک مربوط به اسکندر بیک فرمانده خشن اهل قونیه است که علاقه‌ای نافرجام به دختری مسیحی به نام مریم داشته و توحیدی این داستانک را به بهترین شکل به قصه اصلی پیوند زده است. نکته مهمی که در فیلمنامه ((مست عشق)) به چشم می‌خورد، وفاداری به اندازه نویسنده به تاریخ است که وجوه نمایشی خوبی نیز به آن بخشیده شده است. همان‌طور که از عشق به عنوان تم اصلی و جانمایه اثر بهره گرفته و آن را به شخصیت‌های اصلی گره زده است.

حسن فتحی در آخرین ساخته سینمایی‌اش دست به ریسک بزرگی زده و به سراغ شخصیتی رفته که میلیون ها طرفدار در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر دارد. او با توجه به فیلمنامه خوبی که در اختیار داشته تلاش کرده تا اثر شسته‌رفته‌ای را خلق کند. تلاشی که از همان سکانس نخست (کابوس جنگ اسکندربیک) خود را به رخ کشیده و تا آخر ادامه پیدا می‌کند. به ویژه در دکوپاژ فیلمنامه که ظرافت و وسواس خاصی در آن به چشم می‌خورد. برای مثال می‌توان به سکانس گفتگوی طولانی شمس و مولانا اشاره کرد. البته نمی‌توان از مست عشق گفت و به فیلمبرداری درخشان زنده‌یاد مرتضی پورصمدی و تدوین استاندارد میثم مولایی اشاره نکرد.

یکی از چالش‌های مهم فیلم انتخاب بازیگران آن بوده که ترکیبی از بازیگران ایرانی و ترک به حساب می‌آید و ایجاد هارمونی میان آنها کار سختی به نظر می‌رسد. اتفاقی که تا حدود زیادی رخ داده و بازیگران نقش مهمی در کیفیت برجسته فیلم دارند. پارسا پیروزفر و شهاب حسینی انتخاب‌های هوشمندانه‌ای برای ایفای نقش‌های مولانا و شمس تبریزی بوده‌اند که البته کفه ترازو به سمت حسینی اندک چربشی دارد. همچنین بازیگران ترک زبان که در سینما و تلویزیون ترکیه شهرت زیادی دارند، در ایفای نقش‌ها موفق بوده اند.

مست عشق از آن دسته فیلم‌هایی است که تولید و پست پروداکشن سختی داشته که از این بابت می‌توان به گروه تولید آن دستمریزاد گفته و دستاوردهای آن برای سینمای ایران را به فال نیک گرفت.

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903013

دیگر خبرها

  • فیلم| طلافروش‌ها با بستن مغازه نمی‌توانند پیگیر مطالباتشان باشند
  • دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم/ نگاهی به فیلم مست عشق
  • رکوردشکنی در فروش نفت و رشد اقتصادی بالا با تکیه بر بازطراحی تجارت انرژی در دولت سیزدهم
  • لحظه دزدی ۷ میلیاردی از موبایل‌فروشی + واکنش صاحب مغازه
  • پرداخت خسارت به خسارت دیدگان ترکیدگی لوله آب در خیابان مهدی
  • لحظه ترسناک انفجار و آتش‌سوزی یک مغازه مقابل لنز دوربین مداربسته! (فیلم)
  • ببینید | لحظه ترسناک انفجار و آتش‌سوزی یک مغازه مقابل لنز دوربین مداربسته!
  • نگاهی به چند خبر ورزشی استان قزوین 
  • ثبت ۷۸ موقوفه در کردستان
  • نگاهی به مجموعه «حشاشین»